خداوند در آیه 159 سوره آل عمران می فرماید: وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ؛ با مومنان در امر مشورت کن.
در این آیه سخن از مشورت با مومنان در « الأَمْرِ» است. اگر این فرمان و امر «شاورهم» به معنای امر وجوبی است ؛ یعنی بر پیامبر(ص) است تا در « الأَمْرِ» با مومنان مشورت کند و بدون مشورت ایشان کاری نکند؛ البته در ادامه آیه آمده است که پس از مشورت در نهایت اوست که تصمیم گیرنده است و پس از تصمیم نیز باید بر خداوند توکل و اعتماد کند تا آن عزم و تصمیم تحقق یابد:فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مىدارد.
اما پرسش مهم این است که پیامبر(ص) در چه چیزی باید با مومنان مشورت کند: آیا در امر الله یا امرالناس؟
هر چند که در تبیین حکم آیه نمی بایست به شان نزول بسنده کرد، ولی می توان دانست که مراد از این امر چیست؟ به نظر می رسد که آیه درباره جنگ وارد شده و به پیامبر(ص) فرموده در مساله ای چون جنگ با آنان مشورت کند. البته این مشورت در اصل حکم الهی یعنی ترک یا انجام جنگ نیست؛ بلکه در باره چگونگی سازوکارهای جنگی باید مشورت انجام گیرد که البته در نهایت تصمیم گیری بر عهده پیامبر(ص) به عنوان حاکم و فرمانده است که از این آیه و نیز آیه 36 سوره احزاب فهمیده می شود ؛ زیرا خداوند می فرماید: وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا؛ و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستادهاش به کارى فرمان دهند، براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس خدا و فرستادهاش را نافرمانى کند قطعاً دچار گمراهىِ آشکارى گردیده است.
پس وقتی خدا و پیامبر(ص) حکم قطعی کردند و قضاوت نمودند دیگر جایی برای کسی نیست که حق اختیار و انتخاب داشته باشد.
به هر حال، جامعه ایمانی اهل مشورت در کارهای اجتماعی است. خداوند در آیه 38 سوره شوری از ویژگی های مومنان و جامعه ایمانی را مشورت دانسته و فرموده است: وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ؛ و کارشان در میانشان مشورت است.
شکی نیست که این امرالناس همان کارهای اجتماعی آنان است؛ یعنی در مسایل اجتماعی و چگونگی انجام و اجرا کاری با هم مشورت می کنند؛ زیرا بر اساس آیات قرآنی هیچ کس را نرسد که در امر الهی دخالت کند و مثلا به قانونگذاری بپردازد؛ زیرا تنها خداوند است که قانونگذار است: إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ ؛ حکم جز برای خدا نیست.(انعام، آیه 57؛ یوسف، آیات 40 و 67)
از نظر قرآن حتی پیامبر(ص) در امرالله کاره ای نیست، یعنی شارع نیست بلکه بیانگر حکمی است که شارع یعنی خداوند گفته و فرمان داده است. خداوند در امرالله به پیامبر(ص) می فرماید: لَیْسَ لَکَ مِنَ الأمْرِ شَیْءٌ؛ در امر الله هیچ چیزی در دست تو نیست.(آل عمران، آیه 128) پس تنها مسئولیت تو ابلاغ امر الله است، پس جایی برای مشاورت در امر الله و احکام الهی نیست.
البته باید توجه داشت که در امرالناس نیز چون ما خداوند را اصل می دانیم، نمی توانیم جدا از امرالله رفتار کنیم، و حتی در وضع قانون سازوکاری نیز باید به امر الله توجه داشته باشیم و نمی توانیم آن را نادیده بگیرم؛ چرا که نمی دانیم وضع مناسب هر چیزی کدام است تا بر اساس عدل آن را در آن جای مناسب قرار دهیم؛ یعنی می دانیم که عدل خوب است؛ ولی این که عدل این چیز یعنی موضوع حق و مناسب این کدام است این دیگر برای ما دانستنی نیست مگر به علم و تعلیم الهی؛ از این رو، در این امر نیز نیازمند خداوند و امر الهی هستیم. این که غرب و مانند آن گمراه شدند، این است که گفتند ما می خواهیم بر اساس عدل برویم، ولی سوال این است که عدل هر چیزی چیست؟ تنها خداوند که خالق و رب هر چیزی است می داند حق و عدل هر چیزی چیست و کجا باید قرار گیرد. از این روست که امام علی(ع) می گوید عدل را همه می شناسند و در مقام عملی تنگ و ضیق است ؛ زیرا از کجا بدانیم عدل و حق و موضع مناسب آن کدام است؟ این بدان تعلیم الهی شدنی نیست.